تاثیرات پیروزی ترامپ بر بازارهای مالی
- تحلیل فارکس
- کالج پیپس
- 12 دقیقه
تاثیرات پیروزی ترامپ بر بازارهای مالی
امروز دونالد ترامپ توانست با پیروزی بر کاملا هریس بار دیگر به عنوان رییس جمهور ایالات متحده به کاخ سفید برگردد. انتخاب مجدد دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۲۴، شوکی بزرگ به صحنه سیاسی و اقتصادی جهان وارد کرده است و می تواند تاثیرات چشمگیری در صحنه ی اقتصاد و سیاست بگذارد. این پیروزی بسته به سیاستهای اقتصادی و رویکردهای او در موضوعاتی مانند مالیات، تجارت جهانی، مقرراتزدایی و سیاست خارجی، میتواند بر بازارهای مختلف تأثیرات متعددی بگذارد. در ادامه، برخی از تأثیرات احتمالی را در بازارهای مختلف بررسی میکنیم:
- بازار ارز (فارکس):
- دلار آمریکا: اگر ترامپ سیاستهای اقتصادی متمرکز بر تقویت رشد اقتصادی و کاهش مالیات را ادامه دهد، ممکن است دلار آمریکا با افزایش ارزش روبرو شود. با این حال، تنشهای تجاری یا سیاستهای انزواگرایانه میتوانند باعث نوسانات شدیدتری شوند.
- ارزهای مرتبط با دلار: افزایش ارزش دلار میتواند تأثیر منفی بر ارزهای بازارهای نوظهور و ارزهایی که وابستگی بالایی به صادرات به آمریکا دارند، بگذارد.
- طلا:
- پناهگاه امن: طلا به عنوان دارایی امن در مواقع بیثباتی سیاسی و اقتصادی رشد میکند. اگر سیاستهای ترامپ به عدم اطمینان اقتصادی منجر شود یا درگیریهای تجاری و سیاسی شدت یابند، تقاضا برای طلا و قیمت آن افزایش خواهد یافت. اما اگر سیاستها به سمت رشد اقتصادی قویتر و کاهش ریسکها برود، طلا ممکن است با کاهش تقاضا روبرو شود.
- بازار سهام:
- شرکتهای آمریکایی: اگر ترامپ به سیاستهای کاهش مالیات و مقرراتزدایی برای شرکتهای آمریکایی ادامه دهد، بازار سهام آمریکا ممکن است با رشد مثبت روبرو شود. به ویژه، صنایع مالی، انرژی و زیرساختها از چنین سیاستهایی نفع میبرند.
- رشد ناپایدار: در صورت تشدید تنشهای تجاری یا اختلافات ژئوپولیتیکی، بازار سهام ممکن است با نوسانات منفی روبرو شود.
- بازار ارزهای دیجیتال:
- ارزهای دیجیتال به عنوان جایگزین: افزایش عدم اطمینان و نگرانیها از سیاستهای اقتصادی، میتواند به رشد تقاضا برای ارزهای دیجیتال کمک کند، چرا که بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال تنوعبخشی به سبد داراییهای خود و پناهگاه امنی به جز طلا خواهند بود.
- رگولاتوری: سیاستهای ترامپ در مورد نظارت و مقررات ارزهای دیجیتال نیز تأثیرگذار است. اگر سیاستهای سختگیرانهای اجرا شود، ممکن است بازار ارزهای دیجیتال تحت فشار قرار بگیرد.
روابط سیاسی – اقتصادی آمریکا در دوران ترامپ
انتخاب ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا در سال 2024 احتمالاً تاثیرات سیاسی گستردهای بر روابط اقتصادی جهانی خواهد داشت. ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش بهدلیل سیاستهای اقتصادی ملیگرایانه، مانند تعرفههای تجاری و خروج از توافقات بینالمللی، تاثیراتی محسوس بر اقتصاد جهانی گذاشت و بازگشت او به این سمت میتواند روندهای مشابهی را تکرار کند. برخی از این تاثیرات احتمالی شامل موارد زیر هستند:
-
- افزایش تنشهای تجاری:
- جنگ تجاری با چین: ترامپ پیش از این نیز در مقابل چین موضع سرسختانهای داشت و احتمالاً با اعمال تعرفههای تجاری جدید و محدودیتهای بیشتر بر کالاها و فناوریهای چینی، روابط اقتصادی دو کشور دوباره متشنج خواهد شد. این تنشها میتواند بر زنجیره تامین جهانی و هزینههای تولید تاثیر بگذارد.
- توافقهای تجاری دوجانبه: سیاست ترامپ همواره مبتنی بر توافقهای تجاری دوجانبه بوده است، بنابراین ممکن است به جای تقویت نهادهای چندجانبه مانند سازمان تجارت جهانی، به ایجاد و تقویت توافقهای دوجانبه با کشورهایی که منافع آمریکا را بیشتر تامین کنند، بپردازد.
- تقویت سیاستهای ملیگرایانه اقتصادی در آمریکا:
- بازگشت مشاغل به آمریکا: ترامپ ممکن است دوباره بر سیاستهایی مانند بازگرداندن مشاغل تولیدی به آمریکا و افزایش سرمایهگذاری داخلی تمرکز کند. این سیاستها میتواند فشار مضاعفی بر کشورهایی که وابسته به صادرات به آمریکا هستند، وارد کند.
- محدودیتهای سرمایهگذاری خارجی: افزایش محدودیتها بر سرمایهگذاری خارجی در آمریکا، به ویژه در صنایع حساس، میتواند شرکتهای بینالمللی را از سرمایهگذاری در آمریکا منصرف کند و باعث افزایش بیثباتی اقتصادی جهانی شود.
- بازنگری در توافقات چندجانبه و ائتلافها:
- ناپایداری در پیمانهای بینالمللی: ترامپ در دوره اول خود از توافقهایی مانند توافق پاریس برای تغییرات اقلیمی و برجام خارج شد. ممکن است دوباره به سیاستهای انزواطلبانه بازگردد و در توافقهای چندجانبه دیگر تجدید نظر کند. این موضوع میتواند کشورهای دیگر را به ایجاد ائتلافهای جدید و کاهش وابستگی به آمریکا ترغیب کند.
- تغییر روابط با اروپا و ناتو: سیاستهای ترامپ در قبال ناتو و اتحادیه اروپا نیز میتواند تغییر یابد، زیرا او در گذشته به دنبال کاهش سهم مالی آمریکا در این ائتلافها بود. این تغییرات ممکن است موجب شکاف بیشتری بین اروپا و آمریکا شود و روابط اقتصادی بین این دو منطقه را تحت تأثیر قرار دهد.
- تاثیر بر بازار انرژی و محیط زیست:
- تمرکز بر انرژیهای فسیلی: ترامپ همواره حامی صنایع نفت، گاز و زغال سنگ بوده و احتمالاً در دولت دوم خود، به دنبال کاهش محدودیتهای زیستمحیطی و گسترش صنایع انرژی فسیلی خواهد بود. این تغییر میتواند بر بازار انرژی جهان تاثیر بگذارد و کشورهای تولیدکننده انرژیهای تجدیدپذیر را با چالشهایی مواجه کند.
- سیاستهای انرژی با تاثیر جهانی: تمرکز بر تولید انرژی داخلی ممکن است به کاهش وابستگی آمریکا به واردات نفت و گاز منجر شود، که میتواند قیمتهای جهانی انرژی را تحت فشار قرار دهد و به کشورهای صادرکننده نفت و گاز آسیب برساند.
- افزایش نوسانات در بازارهای مالی بینالمللی:
- نااطمینانی در سیاستهای اقتصادی: ترامپ به دلیل سبک غیرقابل پیشبینی و اعلام ناگهانی سیاستها، میتواند موجب افزایش نوسانات در بازارهای مالی بینالمللی شود. این نوسانات بر ارزها، سهام، طلا و حتی ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارند و میتوانند به عدم اطمینان سرمایهگذاران منجر شوند.
- خروج سرمایه از کشورهای در حال توسعه: سیاستهای اقتصادی ملیگرایانه میتواند به خروج سرمایه از کشورهای در حال توسعه و تمرکز سرمایهگذاریها در داخل آمریکا منجر شود، که ممکن است اقتصادهای نوظهور را با مشکلات اقتصادی مواجه کند.
- تاثیر بر ارزش دلار و سیاستهای پولی جهانی:
- دلار قوی یا ضعیف: اگر ترامپ سیاستهایی برای تقویت اقتصاد داخلی و جذب سرمایهگذاریها به آمریکا اتخاذ کند، ممکن است دلار آمریکا تقویت شود. از طرفی، اگر سیاستهای انزواگرایانه شدت بگیرد و مشکلات اقتصادی در داخل آمریکا افزایش یابد، احتمالاً به کاهش ارزش دلار منجر خواهد شد.
- فشار بر بانکهای مرکزی دیگر کشورها: سیاستهای ترامپ در آمریکا میتواند بانکهای مرکزی دیگر کشورها را وادار کند تا سیاستهای خود را برای حفظ رقابتپذیری و تثبیت ارزهای ملی بازبینی کنند، که میتواند به رقابت ارزی و فشار بر نظامهای پولی دیگر کشورها منجر شود.
در مجموع، بازگشت ترامپ به قدرت میتواند باعث تغییرات بزرگ در روابط اقتصادی جهان شود و احتمالاً موجب تشدید تنشهای تجاری، افزایش نوسانات بازارهای مالی و ایجاد شرایط پیچیده برای اقتصاد جهانی خواهد شد.
فدرال رزرو و دولت ترامپ
سیاستهای ترامپ و فدرال رزرو اغلب تضادهایی دارند، چرا که ترامپ به عنوان یک رئیسجمهور ملیگرا و طرفدار رشد سریع اقتصادی، معمولاً به دنبال کاهش مالیات، تسهیل قوانین، و اجرای سیاستهایی است که باعث تحریک اقتصادی سریع میشوند. در مقابل، فدرال رزرو به عنوان بانک مرکزی مستقل آمریکا، وظیفه کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی بلندمدت را دارد و ممکن است برای جلوگیری از رشد بیش از حد اقتصاد و تورم، سیاستهای انقباضی مانند افزایش نرخ بهره را اجرا کند. این تضاد در سیاستها در ادامه به چند شکل مهم بروز میکند:
-
- تضاد در سیاستهای مالی و پولی:
- تحریک اقتصادی در برابر کنترل تورم: ترامپ تمایل دارد با کاهش مالیات و افزایش هزینههای دولت، اقتصاد را تحریک کند و رشد سریع ایجاد کند. اما این رویکرد میتواند باعث افزایش تورم شود. فدرال رزرو در مواجهه با این تورم ممکن است نرخ بهره را افزایش دهد تا تقاضا را کنترل و تورم را مهار کند. این سیاستها در تضاد با یکدیگر هستند، چرا که از یک سو دولت به دنبال رشد سریع است و از سوی دیگر فدرال رزرو به دنبال جلوگیری از افزایش تورم.
- سیاست دلار قوی در برابر دلار ضعیف:
- ترامپ و دلار ضعیفتر برای صادرات: ترامپ اغلب از دلار ضعیف حمایت میکند تا صادرات آمریکا رقابتپذیرتر شود و کسری تجاری کاهش یابد. اما فدرال رزرو ممکن است برای کنترل تورم یا جذب سرمایهگذاران، به دنبال تقویت دلار باشد. دلار قوی میتواند صادرات آمریکا را پرهزینهتر و واردات را ارزانتر کند، که با سیاستهای ملیگرایانه ترامپ در تضاد است.
- کنترل نرخ بهره:
- تمایل ترامپ به نرخ بهره پایین: ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود بارها از فدرال رزرو خواستار کاهش نرخ بهره شد تا هزینههای وامگیری برای شرکتها و مصرفکنندگان کاهش یابد و به اقتصاد کمک کند. اما فدرال رزرو با تمرکز بر کنترل تورم، ممکن است به افزایش نرخ بهره نیاز داشته باشد، به ویژه اگر سیاستهای مالی ترامپ موجب فشار تورمی شود.
- استقلال فدرال رزرو:
- فشار سیاسی بر فدرال رزرو: ترامپ بارها علناً از سیاستهای فدرال رزرو انتقاد کرده و حتی رؤسای بانک مرکزی را تحت فشار قرار داده است. این امر با سنت استقلال فدرال رزرو در تضاد است و میتواند به بیاعتمادی بازارها به سیاستگذاریهای پولی منجر شود.
- تمرکز بر رشد اقتصادی در مقابل ثبات بلندمدت:
- ترامپ و رشد سریع اقتصادی: ترامپ معمولاً به دنبال سیاستهایی است که در کوتاهمدت رشد اقتصادی را تقویت کند، حتی اگر به قیمت افزایش بدهی ملی یا ایجاد عدمتعادلهای اقتصادی باشد. اما فدرال رزرو معمولاً با نگاه به ثبات و سلامت بلندمدت اقتصاد، در مواقع لزوم، سیاستهای انقباضی اعمال میکند تا از مشکلات تورمی و عدمتعادلهای ساختاری جلوگیری کند.
اقدامات احتمالی فدرال رزرو در آینده:
با انتخاب ترامپ و اجرای احتمالی سیاستهای مالی محرک اقتصادی، فدرال رزرو ممکن است واکنشهای زیر را در نظر بگیرد:
- افزایش تدریجی نرخ بهره: اگر سیاستهای ترامپ به تورم فزاینده منجر شوند، فدرال رزرو ممکن است به طور تدریجی نرخ بهره را افزایش دهد تا از رشد بیش از حد تورم جلوگیری کند. این سیاست، ضمن کنترل تورم، فشار وامگیری را نیز بر مصرفکنندگان و شرکتها افزایش میدهد.
- کاهش نقدینگی و انقباض پولی: فدرال رزرو میتواند با کاهش برنامههای خرید دارایی و جذب نقدینگی، از رشد نقدینگی در بازار جلوگیری کند و تعادل را در اقتصاد حفظ کند.
- حفظ استقلال سیاستگذاری: با وجود فشارهای احتمالی سیاسی، فدرال رزرو ممکن است برای حفظ اعتبار خود، بر استقلالش تأکید کند. در این راستا، فدرال رزرو احتمالا تصمیماتش را تنها بر اساس دادههای اقتصادی اتخاذ خواهد کرد تا از دخالتهای سیاسی دوری کند.
- ارتباط شفاف و آرامسازی بازار: برای مدیریت انتظارات بازارها، فدرال رزرو میتواند از طریق ارتباطات شفاف با بازارها و ارائه چشماندازهای اقتصادی دقیق، از تأثیرات نوسانات سیاسی بر اقتصاد بکاهد.
در کل، فدرال رزرو احتمالاً به حفظ تعادل میان رشد اقتصادی و کنترل تورم ادامه خواهد داد و در صورت نیاز، از ابزارهای مختلفی برای مدیریت تاثیرات سیاستهای مالی ترامپ استفاده خواهد کرد.
ترامپ و جروم پاول
ترامپ از لحاظ قانونی میتواند رئیس فدرال رزرو، یعنی جروم پاول، را از سمت خود برکنار کند، اما این کار به دلایل متعددی با محدودیتهایی روبهروست و احتمال آن نسبتاً پایین است.
-
- استقلال فدرال رزرو:
- فدرال رزرو به عنوان بانک مرکزی آمریکا دارای استقلال سیاسی است تا از دخالتهای مستقیم سیاسی در سیاستهای پولی جلوگیری شود. هدف از این استقلال، تصمیمگیریهای پولی بر اساس دادههای اقتصادی و نه فشارهای سیاسی است. در نتیجه، رئیسجمهور نمیتواند بهراحتی رئیس فدرال رزرو را به دلایل سیاسی عزل کند.
- شرایط قانونی برکناری:
- عزل فقط در شرایط خاص: رئیسجمهور آمریکا بهصورت قانونی نمیتواند رئیس فدرال رزرو را به دلایل صرفاً سیاسی برکنار کند. برکناری رئیس فدرال رزرو تنها در شرایط خاص و به دلیل تخلفاتی مانند سوءمدیریت، جرایم جدی یا ناکارآمدی آشکار میتواند اتفاق بیفتد. بنابراین، حتی اگر ترامپ خواستار تغییر رئیس فدرال رزرو باشد، برای عزل پاول نیاز به دلایل و مستندات قوی خواهد داشت.
- انتقادات قبلی ترامپ از جروم پاول:
- در دوره اول ریاست جمهوری خود، ترامپ بارها از جروم پاول انتقاد کرد و او را به دلیل افزایش نرخ بهره و سیاستهای انقباضی، مانع رشد اقتصادی خواند. اما با این وجود، نتوانست او را برکنار کند، چرا که فدرال رزرو دارای جایگاه قانونی و ساختار حقوقی مستقلی است.
- پایان دوره ریاست پاول:
- دوره فعلی ریاست جروم پاول در اوایل سال 2026 به پایان میرسد. اگر ترامپ قصد داشته باشد سیاستهای فدرال رزرو را بهطور قابل توجهی تغییر دهد، میتواند منتظر پایان این دوره بماند و شخص جدیدی را برای ریاست فدرال رزرو معرفی کند که با دیدگاههای او هماهنگتر باشد.
ترامپ بهصورت مستقیم نمیتواند پاول را بدون دلایل قانونی و مستند برکنار کند و این اقدام میتواند پیامدهای سیاسی و اقتصادی قابل توجهی به همراه داشته باشد، از جمله بیاعتمادی به استقلال فدرال رزرو و واکنش منفی بازارها. بنابراین، محتملترین سناریو این است که ترامپ تا پایان دوره پاول صبر کند و سپس تلاش کند فرد دیگری را که با سیاستهای اقتصادی او هماهنگتر است، منصوب کند.
تاثیرات حضور ایلان ماسک در دولت ترامپ بر ارزهای دیجیتال
اگر ایلان ماسک در دولت ترامپ جایگاهی ویژه و نفوذ قابلتوجهی داشته باشد، این وضعیت میتواند تأثیرات گستردهای بر ارزهای دیجیتال داشته باشد. ایلان ماسک به دلیل حمایت و فعالیتهایش در بازار ارزهای دیجیتال، بهویژه بیتکوین و دوجکوین، نقشی مهم در این بازار دارد. برخی از تأثیرات احتمالی این شرایط را میتوان به صورت زیر بررسی کرد:
-
- افزایش پذیرش و مشروعیت ارزهای دیجیتال:
- حمایت و نفوذ سیاسی: با حضور فعال ماسک در دولت ترامپ، احتمال دارد حمایت بیشتری از ارزهای دیجیتال در سطح دولت صورت گیرد. این حمایت میتواند موجب افزایش پذیرش رسمی و قانونی ارزهای دیجیتال، بهویژه در آمریکا، شود.
- تشویق به سرمایهگذاری بیشتر: اگر ماسک نقش مؤثری در سیاستگذاریهای اقتصادی و تکنولوژیکی دولت ایفا کند، احتمالاً سرمایهگذاریها و تحقیقاتی در جهت پیشبرد فناوریهای مرتبط با بلاکچین و ارزهای دیجیتال انجام خواهد شد که موجب افزایش تقاضا و توجه به این حوزه میشود.
- تأثیرات مثبت بر برخی از ارزهای دیجیتال:
- دوجکوین و بیتکوین: ایلان ماسک بهویژه به دوجکوین و بیتکوین علاقهمند است و حمایتهایش از این دو ارز تاکنون بر قیمت و محبوبیت آنها تأثیرگذار بوده است. اگر او نفوذ بیشتری در سیاستهای دولت داشته باشد، این دو ارز ممکن است بیشترین بهره را از این شرایط ببرند.
- استفاده در پروژههای دولتی: این نفوذ ممکن است باعث شود ارزهای دیجیتال در پروژههای دولتی مورد استفاده قرار گیرند یا در خدماتی مانند سیستمهای پرداخت یا ذخیره ارزش به کار گرفته شوند که میتواند به رشد این بازار کمک کند.
- کاهش ریسک رگولاتوری:
- مقرراتگذاری دوستانهتر: نفوذ ماسک در دولت ترامپ ممکن است مانع از تصویب قوانین و مقررات محدودکننده برای ارزهای دیجیتال شود و شرایط مناسبی برای رشد این بازار فراهم آورد. این امر به سرمایهگذاران احساس امنیت بیشتری داده و جریان ورود سرمایه به این بازار را تسهیل میکند.
- تأثیرات بلندمدت و نوسانات کوتاهمدت:
- نوسانات به علت اعلام خبرها: با توجه به فعالیت ماسک در شبکههای اجتماعی و اعلامیههای او، احتمال نوسانات کوتاهمدت در پی اظهارات و اخبار مرتبط افزایش مییابد. این نوسانات میتواند برای معاملهگران جذاب باشد، اما برای سرمایهگذاران بلندمدت نیازمند دقت بیشتری خواهد بود.
- تأثیر بلندمدت بر نوآوری: حضور ماسک در دولت ترامپ میتواند انگیزهای برای شرکتها و نوآوران برای ورود به حوزه فناوریهای مالی و ارزهای دیجیتال باشد که در بلندمدت به تثبیت و گسترش این بازار کمک میکند.
بهطور کلی، در صورت نفوذ گسترده ماسک در دولت ترامپ، احتمالاً ارزهای دیجیتال با افزایش پذیرش و رشد بلندمدت روبرو خواهند شد، هرچند نوسانات کوتاهمدت همچنان اجتنابناپذیر خواهند بود.